مقاله های غرفه سازی

مخاطب هدف چیست؟

مخاطب هدف

مخاطب هدف، مخاطب یا خوانندگان مورد نظر یک نشریه، آگهی یا پیام دیگری است که به طور خاص به مخاطبان مورد نظر قبلی ارائه شده است. در بازاریابی و تبلیغات، مخاطبان هدف گروه خاصی از مصرف کنندگان در بازار هدف از پیش تعیین شده هستند که به عنوان هدف یا گیرندگان یک تبلیغ یا پیام خاص شناسایی می شوند.

کسب‌ و کارهایی که بازار هدف گسترده‌ ای دارند، به‌ جای اینکه کل بازار را شامل شود، بر روی یک مخاطب هدف خاص برای ارسال پیام‌ های خاص تمرکز می‌ کنند، مانند تبلیغات روز مادر بادی شاپ، که برای کودکان و همچنین همسران زنان تبلیغ می‌کرد. خود زنان. مثال دیگر راهنمای غذای USDA است که برای جذابیت برای جوانان بین 2 تا 18 سال طراحی شده بود.

عواملی که آنها باید خارج از آمیخته بازاریابی استاندارد در نظر می گرفتند شامل نیازهای تغذیه ای کودکان در حال رشد، دانش و نگرش کودکان در مورد تغذیه و سایر جزئیات تخصصی بود. این امر بازار هدف آنها را کاهش داد و مخاطبان هدف خاصی را برای تمرکز بر آنها فراهم کرد. عوامل رایج برای مخاطبان هدف ممکن است بازار هدف را به مواردی مانند «مردان 20 تا 30 ساله، ساکن در اوکلند، نیوزلند» به جای «مردان 20 تا 30 ساله» کاهش دهند. با این حال، صرفاً به این دلیل که مخاطبان هدف تخصصی هستند، به این معنا نیست که پیام ارائه شده توسط افراد خارج از جمعیت مورد نظر مورد توجه و دریافت نخواهد بود. شکست در هدف قرار دادن یک مخاطب خاص نیز ممکن است، و زمانی رخ می دهد که اطلاعات نادرست منتقل شود. عوارض جانبی مانند نتیجه معکوس کمپین و «کالاهای بی ارزش» پیامدهای رایج یک کمپین شکست خورده هستند. کالاهای بی ارزش، کالاهایی با ادراک اجتماعی منفی هستند و با عواقب ناشی از مخالفت با ارزش های اجتماعی پذیرفته شده عمومی مواجه می شوند.

تعریف تفاوت بین بازار هدف و مخاطب هدف به تفاوت بین بازاریابی و تبلیغات برمی گردد. در بازاریابی، یک بازار توسط استراتژی‌های تجاری هدف قرار می‌گیرد، در حالی که تبلیغات و رسانه‌ها، مانند برنامه‌های تلویزیونی، موسیقی و رسانه‌های چاپی، به طور مؤثرتری برای جذب مخاطبان هدف استفاده می‌شوند. یک استراتژی بالقوه برای جلب توجه مخاطبان هدف، تبلیغات اسباب‌بازی‌ها در برنامه‌های تلویزیونی کودکان صبحگاهی به جای پخش اخبار عصر گاهی است.

بازار هدف

تعیین مخاطب هدف

یک کسب و کار برای موفقیت کمپین بازاریابی باید مخاطبان هدف خود را شناسایی و درک کند. این به کسب و کار اجازه می دهد تا محصولات یا خدمات خود را مطابق خواسته ها و نیازهای مشتریان بسازد تا فروش و در نتیجه درآمد را به حداکثر برساند. یک کمپین بازاریابی موفق با مصرف کنندگان در سطح dB شخصی ارتباط برقرار می کند که به کسب و کار کمک می کند تا روابط بلندمدت با مشتریان ایجاد کند (شرلوک، 2014).همه مصرف کنندگان یکسان نیستند. تعیین مخاطب هدف برای دستیابی به مشتریان وفادار و با سود بالا، به منظور اطمینان از بازگشت سرمایه، کلیدی است (کیهیل، 1997، ص 10-11). برای تعیین مؤثر مخاطبان هدف برند، مدیران بازاریابی باید سه جنبه اصلی اصلی گروه بندی مخاطبان هدف را در نظر بگیرند: جمعیت شناسی، روانشناسی و سبک زندگی مصرف کننده (Percy, Rossiter, & Elliott, 2001, p. 65).برای تعیین مخاطب هدف، کسب و کار باید ابتدا مشخص کند که محصول یا خدمات آنها چه مشکلی را حل می کند، یا چه نیاز یا خواسته ای را برآورده می کند (شرلوک، 2014). مشکل باید مشکلی باشد که مصرف کنندگان از آن آگاه باشند و در نتیجه علاقه مند به حل آن باشند. به عنوان مثال، یک مشکل می تواند کمبود واحدهای تهویه مطبوع ارزان در بازار باشد. اگر یک کسب و کار وارد بازار واحدهای تهویه مطبوع شود و واحدهای خود را با قیمت پایین بفروشد، مصرف کنندگانی که توانایی خرید سایر واحدهای تهویه مطبوع را نداشتند این را به عنوان راه حلی برای مشکل می بینند و واحدهای جدید را خریداری می کنند. مشکلی که کسب و کار حل می کند را می توان با جستجوی مشاغل مشابه یا ایده های تجاری شناسایی کرد. اگر جستجو ناموفق باشد، مشکلی باقی می ماند که کسب و کار می تواند آن را حل کند (شرلوک، 2014).کسب و کار باید تعیین کند که چه نوع افرادی با مشکلی که شناسایی کرده اند مواجه هستند. این بر اساس اطلاعات جمعیت شناختی، روانشناختی، جغرافیایی و رفتار مصرف کننده است (شرلوک، 2014).

اطلاعات دموگرافیک

اطلاعات جمعیت شناختی شامل جنبه های آماری مصرف کنندگان مانند جنسیت، قومیت، درآمد، صلاحیت و وضعیت تأهل است (شارما 2015). اطلاعات جمعیت شناختی برای کسب و کار مهم است، زیرا پیشینه اولیه مشتریانی را که کسب و کار قصد دارد کمپین بازاریابی خود را هدف قرار دهد، ارائه می دهد. این به آن‌ها کمک می‌کند تا در سطح پایه درباره نحوه برقراری ارتباط مؤثر با افرادی که به‌عنوان مخاطب هدف شناسایی کرده‌اند، قضاوت کنند. جمعیت شناسی کلیدی است زیرا پایه و اساس افرادی را که کسب و کار هدف قرار خواهد گرفت را فراهم می کند (شرلوک، 2014). جمعیت شناسی اطلاعات آماری است که برای ارائه پاسخ نیازی به تجزیه و تحلیل عمیق ندارد، بنابراین یک کسب و کار از روش های کمی برای جمع آوری داده ها استفاده می کند. این روش کوچک یک رویکرد آماری برای شناسایی مخاطبان هدف ارائه می دهد.

اطلاعات روانشناختی در تعیین مخاطب هدف

روان‌شناسی استفاده از عوامل جامعه‌شناختی، روان‌شناختی و انسان‌شناختی و همچنین رفتار مصرف‌کننده، سبک زندگی و خودپنداره برای تعیین چگونگی تصمیم‌گیری گروه‌های مختلف بازار در مورد یک فلسفه، شخص یا محصول است (واینستین، 2014). کسب‌وکار می‌تواند از اطلاعات روانشناختی برای به دست آوردن درک عمیق‌تر از گروه‌های مصرف‌کننده‌ای که می‌خواهند هدف قرار دهند، با تجزیه و تحلیل جزئیات دقیق‌تر شیوه زندگی و فرآیندهای تفکر مصرف‌کننده استفاده کند تا درکی از ترجیحات آنها به دست آورد. چیزهایی مانند امور مالی، علایق، سرگرمی‌ها و سبک زندگی همگی توسط کسب‌وکار فیلتر می‌شوند تا مخاطبان هدفی ایجاد کنند که در تئوری به روی محصول باز می‌شوند و از طریق یک کمپین بازاریابی با هدف آنها با کسب‌وکار ارتباط برقرار می‌کنند (دوهان، 2013). ).

اطلاعات رفتاری مخاطب هدف

رفتار مصرف کننده فرآیند تصمیم گیری خرید است، آنچه بر تصمیم خرید آنها تأثیر می گذارد، برای چه اهدافی از کالای خریداری شده استفاده می کنند و پاسخ ها و نگرش آنها به محصول است (چنگ و همکاران، 2015). چنگ و همکاران توضیح می‌دهد که رفتار مصرف‌کننده تحت‌تاثیر پیام‌های ارسال‌شده از سوی کسب‌وکار قرار می‌گیرد، که به نوبه‌ی خود بر نگرش‌های آن‌ها نسبت به برندها و محصولات، و در نهایت محصولاتی که برای خرید انتخاب می‌کنند، تأثیر می‌گذارد (چنگ و همکاران، 2015). یک کسب و کار هنگام تعیین مخاطبان هدف خود باید روندهای رفتار مصرف کننده را بررسی کند. روندهای رفتاری می تواند شامل خرید آنلاین به جای خرید در فروشگاه باشد یا مصرف کنندگان مدرن سالانه یک تلفن هوشمند جدید خریداری کنند. سپس آن‌ها باید بخشی از مصرف‌کنندگان را که رفتارشان با عملکرد و هدف محصول مطابقت دارد، انتخاب کنند تا مخاطب مورد نظر یک کمپین بازاریابی باشند. مصرف کنندگان هدف را می توان توسط کسب و کارها شناسایی کرد زیرا آنها نشان می دهند که تقاضا برای محصول با سیگنال های رفتاری آنها وجود دارد (دوهان، 2013). علایق، سرگرمی‌ها و فعالیت‌های خرید گذشته آنها بستری را فراهم می‌کند که کسب‌وکار می‌تواند کمپین بازاریابی خود را بر اساس آن قرار دهد (دوهان، 2013).

اطلاعات جغرافیایی مخاطب هدف

اطلاعات جغرافیایی اساساً جایی است که مشتری در آن قرار دارد و زمانی که آنها در حال تعیین مخاطبان هدف خود هستند برای کسب و کار حیاتی است. این به این دلیل است که مشتریان مستقر در مناطق جغرافیایی مختلف با چیزهای مختلفی روبرو می شوند که بر تصمیمات خرید آنها تأثیر می گذارد (کاهی، 1986). اینها می توانند هر تعدادی از چیزها، از جمله منابع، فرهنگ ها و اقلیم ها باشند که می تواند باعث شود رفتار، اطلاعات روانشناختی و تأثیرات آنها با افرادی که در یک جمعیت جمعیتی مشابه هستند، اما از نظر جغرافیایی دور هستند، متفاوت باشد (کاهی، 1986). به عنوان مثال، یک شهر یا منطقه با فرهنگ نوشیدن مشروب زیاد با فروش مشروبات الکلی بالا مواجه می شود، در حالی که یک شهر یا منطقه با حداقل فرهنگ نوشیدن مشروب فروشی پایین را تجربه می کند. هر کشور مصرف کنندگان جمعیتی یکسانی دارد، اما به دلیل نفوذ فرهنگی منطقه جغرافیایی، تصمیمات خرید آنها متفاوت است.

یک مثال اساسی از مشخصات مصرف‌کننده این است: مردان 35 تا 40 ساله که در ایالات متحده زندگی می‌کنند و دارای تحصیلات دانشگاهی (جمعیت‌شناسی) هستند، برون‌گرای اجتماعی از طبقه متوسط ​​اقتصادی بالا هستند و سبک زندگی فعالی دارند (روان‌شناختی)، در نشویل، تنسی (جغرافیایی) زندگی می کند و بدون در نظر گرفتن نام تجاری محصول (رفتار) خریدهای کوچک و مکرر انجام می دهد. این نمایه به کسب و کار اجازه می دهد تا کمپین بازاریابی خود را برای جذب مصرف کنندگان خاص تنظیم کند.

روش های زیادی برای جمع آوری داده های جمعیتی، روانشناختی، جغرافیایی و رفتاری وجود دارد. روش‌های کمی وجود دارد، فرآیندهای آماری مانند نظرسنجی و پرسشنامه، و روش‌های کیفی، رویکردهای عمیق مانند گروه‌های متمرکز یا مصاحبه‌های جامع (Dudley et al. 2014). جنبه‌های مختلف مصرف‌کنندگان برای یک کسب‌وکار در هنگام برنامه‌ریزی یک کمپین بازاریابی ضروری است، زیرا اطلاعاتی که کسب‌وکار جمع‌آوری می‌کند تعیین می‌کند که سودآورترین بازار هدف برای کمپین چیست و چگونه می‌توان به این بازار رسید.

کسب و کار همچنین باید به رقبای خود نگاه کند تا ببیند آنها در حال حاضر چه فرآیندهایی را برای تلاش و حل مشکل انجام می دهند و کدام مصرف کنندگان را هدف قرار می دهند (شرلوک، 2014). این به کسب‌وکار اجازه می‌دهد تا در مورد نوع مصرف‌کننده‌ای که هدفش است، و بهترین راه ارتباط با این نوع مصرف‌کننده، ایده‌ای به دست آورد. این اطلاعات می تواند مورد استفاده قرار گیرد تا به کسب و کار اجازه دهد تا کمی از رقبا متمایز شود تا پس از شروع کمپین بازاریابی به آنها مزیت رقابتی بدهد.

هنگامی که مخاطبان هدف شناسایی شدند، کسب و کار باید محتوایی را برای کمپین ایجاد کند که طنین انداز شود و به طور موثر با مصرف کننده ارتباط برقرار کند (شرلوک، 2014). تریسی شرلوک تاکید می کند که سطح محتوایی که کسب و کار با آن به دست مصرف کننده می رسد باید از کیفیت بالایی برخوردار باشد، زیرا 92 درصد از بازاریابان مشخص می کنند که محتوای سطح بالا برای یک کمپین ارزشمند است (شرلوک، 2014). این سطح بالای محتوا به مصرف‌کنندگان کمک می‌کند تا در سطح شخصی‌تر با کسب‌وکار ارتباط برقرار کنند و به یک فرآیند ارتباطی موفق از کسب‌وکار با مخاطبان هدف و سپس بازخورد از مخاطبان هدف به کسب‌وکار کمک کنند.

هنگامی که کسب و کار اطلاعاتی را از مصرف کنندگان در مورد موقعیت های جمعیت شناختی، روانشناختی، جغرافیایی و رفتاری آنها جمع آوری کرد، آنها می توانند آن را تجزیه و تحلیل کرده و از آن برای شناسایی یک مخاطب هدف تقریبی استفاده کنند. این را می توان با تجزیه و تحلیل فرآیندها و اهداف رقبا اصلاح کرد و به کسب و کار اجازه داد تا مخاطبان هدف تقسیم بندی شده تری را فرموله کند. سپس مخاطبان هدف تقسیم‌بندی شده را می‌توان در یک هدف واضح که کسب‌وکار هدف آن مصرف‌کنندگان است، اصلاح کرد، بنابراین مخاطب هدف خاصی را برای یک کمپین بازاریابی ایجاد کرد.

سبک زندگی مخاطب هدف

سبک زندگی به عنوان “الگوی رفتاری یک فرد” تعریف می شود که ارتباط نزدیکی با شخصیت و ارزش های مصرف کننده دارد (هویر، مکینیس و پیترز، 2013، ص 401). سبک زندگی مشتری اغلب با رفتار خرید و ترجیح محصول تعیین می شود (لین، 2002، ص 250). این به بازاریابان درک می کند که مصرف کنندگان در چه سبک زندگی زندگی می کنند. سبک زندگی با سه بخش اصلی تعریف می شود: فعالیت ها، علایق و نظرات (AIO). اگر یک بازاریاب بتواند از طریق رفتار خرید قبلی تحقیق در مورد سبک زندگی انجام دهد، درک بسیار خوبی از AIO به دست می دهد که مخاطبان هدف را قادر می سازد به طور موثر تعیین شوند.

در مقابل بازار هدف

دو اصطلاح کلیدی بازاریابی عبارتند از مخاطب هدف و بازار هدف. تشخیص بازار(های) هدف صحیح و تعریف مخاطب هدف، گامی حیاتی در هنگام داشتن یک کسب و کار است. اگرچه این دو بسیار شبیه هستند، اما درک تفاوت ها ضروری است.مخاطب هدف عموماً با پیام بازاریابی یک کسب و کار مرتبط است که مزایا و مزایای محصول یا خدمات یک کسب و کار را برجسته می کند. نمونه هایی از مخاطبان هدف عبارتند از “کارکنان شرکت، جامعه به عنوان یک کل، مقامات رسانه ها، یا گروه های مختلف دیگر” (Tambien, E., nd). تام دانکن، نویسنده کتاب اصول تبلیغات و IMC، و بنیانگذار برنامه تحصیلات تکمیلی ارتباطات بازاریابی یکپارچه (IMC) در دانشگاه کلرادو، مخاطبان هدف را به عنوان “گروهی که پتانسیل قابل توجهی برای پاسخ مثبت به پیام برند دارند” تعریف می کند. دانشگاه نورث وسترن.، nd) (دانکن، تی.، 2005). این “گروه” از طریق کانال های ارتباطی بازاریابی خاص مانند تبلیغات، که هدف آن ایجاد یک تعامل مثبت نسبت به برند است (تایسون، آر، 2014) هدف قرار می گیرد. در صورت موفقیت آمیز بودن، مخاطب نقش بزرگی در تأثیرگذاری بر سایر مشتریان بالقوه برای خرید محصول یا خدمات ایفا می کند. نمونه ای از این موارد زمانی است که یک کودک، بخشی از مخاطبان هدف، از طریق یک کانال ارتباطی مانند تبلیغات تلویزیونی برای اسباب بازی ها به طور مثبت ارتباط برقرار می کند. سپس کودک این اطلاعات را با والدین خود، یعنی بازار هدف، به اشتراک می گذارد که تحت تأثیر قرار خواهند گرفت تا اسباب بازی را خریداری کنند.بازار هدف گروه منتخبی از مصرف کنندگان است که نیازها یا ویژگی های مشترکی دارند. اغلب این ویژگی ها را می توان به چهار گروه مختلف بازاریابی، جغرافیایی، جمعیت شناختی، روانشناختی یا رفتاری تقسیم کرد (کاتلر، پی، برتون، اس.، دینز، ک.، براون، ال.، و آرمسترانگ، جی، 2013). هنگامی که یک شرکت بازار هدف خود را مشخص کرد، محصولات، خدمات و فعالیت های بازاریابی خود را به سمت این مصرف کنندگان هدف قرار می دهد به گونه ای که امیدواریم آنها را برای خرید محصول یا خدمات متقاعد کند (کاتلر، و همکاران، 2013). تأثیر این امر منجر به یک استراتژی بازاریابی رضایت بخش یا ناقص خواهد شد.

استراتژی های دستیابی به مخاطب هدف

دستیابی به مخاطبان هدف فرآیندی مرحله‌ای است که با انتخاب بخش بازار هدف آغاز می‌شود. یک جذابیت موفق برای مخاطبان هدف نیاز به یک برنامه رسانه ای دقیق دارد که شامل عوامل زیادی برای دستیابی به یک کمپین موثر است.استفاده از رسانه چیزی است که بازارهای هدف را از مخاطبان هدف متمایز می کند. در حالی که بازارهای هدف با استراتژی‌های تجاری بازاریابی می‌شوند، استفاده از تبلیغات و سایر ابزارهای رسانه‌ای چیزی است که بازاریابی برای مخاطبان هدف را راهی مؤثرتر برای جذب گروهی منتخب از افراد می‌کند.  اثربخشی یک کمپین مخاطب هدف بستگی به این دارد که شرکت چقدر بازار خود را می شناسد. این می تواند شامل جزئیاتی مانند رفتارها، انگیزه ها، تفاوت های فرهنگی و انتظارات اجتماعی باشد. عدم شناسایی این روندها می‌تواند منجر به هدف قرار دادن کمپین‌ها برای مخاطبان اشتباه و در نهایت از دست دادن پول یا عدم تغییر شود. نمونه ای از این نوع شکست، سرآشپز بویاردی بود که کمپینی را برای جذب پسران نوجوان، بزرگترین مصرف کنندگان محصولشان، برنامه ریزی کرد.با این حال، چیزی که آنها در نظر نگرفته بودند این بود که خریداران کالاهایشان ممکن است با مصرف کنندگان متفاوت باشند، که اینطور بود، زیرا مادران خریداران اصلی بودند، حتی اگر پسران محصول را مصرف می کردند. عواملی مانند اینها در سطح عمیق تری با یک برنامه رسانه ای دقیق در نظر گرفته می شوند، چیزی که نمی توان آن را در یک استراتژی بازار هدف ساده تر یافت. دنبال کردن از طریق یک برنامه رسانه ای مستلزم توجه در هر مرحله است، و مستلزم در نظر گرفتن طیف وسیعی از عوامل است. به ترتیب، این موارد عبارتند از:

  1. اهداف
  2. انواع رسانه ها
  3. تاکتیک های رسانه ای
  4. وسایل نقلیه رسانه ای
  5. واحدهای رسانه ای
  6. جدول زمانی رسانه ها
  7. تبلیغات رسانه ای
  8. تدارکات رسانه ای
  9. طرح های اضطراری
  10. تقویم
  11. بودجه و بازاریابی یکپارچه

هر یک از این بخش‌ها به جزئیات بیشتری می‌پردازد، مانند واحدهای رسانه‌ای، که شامل جزئیات جزئی مانند طول یک تبلیغ پخش شده یا اندازه یک آگهی چاپی است.

برای دستیابی به موفقیت آشکار در یک کمپین، یک برنامه رسانه ای کاملاً دنبال، برنامه ریزی و اجرا شده لازم است. بنابراین، نادیده گرفتن هر یک از عوامل می تواند منجر به ارتباط نادرست با مصرف کنندگان و در نهایت عدم دسترسی کامل به کل مخاطب هدف به طور موثر شود.

بازاریابی موثر عبارت است از شناسایی مخاطبان هدف مناسب و توانایی تعیین استراتژی بازاریابی صحیح به منظور دستیابی و تأثیرگذاری بر آنها. چهار استراتژی هدف‌گیری کلیدی که عمدتاً در کسب‌وکارها استفاده می‌شوند عبارتند از: بازاریابی تمایز نیافته (انبوه)، بازاریابی متمایز (تقسیم شده)، بازاریابی متمرکز (نیچ) و در نهایت بازاریابی خرد (محلی یا فردی) (کاتلر، و همکاران، 2013).

بازاریابی غیرمتمایز (انبوه) استراتژی است که به جای تمرکز بر تفاوت در بازارهای تقسیم شده، برای جذب کل مخاطبان استفاده می شود. یک کسب‌وکار معمولاً یک خط محصول را طراحی می‌کند و بر روی خواسته‌های مصرف‌کننده تمرکز می‌کند تا یک برنامه بازاریابی ایجاد کند که بیشترین خرید را جلب کند. این استراتژی معمولاً از توزیع انبوه و تبلیغات برای کمک به ایجاد یک محصول قابل تحسین استفاده می کند و احتمالاً یکی از مقرون به صرفه ترین است. خط تولید باریک، برنامه تبلیغاتی متمایز نشده و فقدان تحقیقات و برنامه‌ریزی بازار بخش‌بندی شده، همگی به کاهش هزینه‌ها کمک می‌کنند. بسیاری به دلیل رقابت زیاد و مشکل در ایجاد محصولی که اکثریت مصرف کنندگان را راضی می کند، به این استراتژی اعتقاد ندارند (کاتلر و همکاران، 2013).

استراتژی بازاریابی متمایز (تقسیم‌شده) زمانی است که یک کسب‌وکار انتخاب می‌کند تا چندین بخش از مخاطبان را با ایجاد تنوع متفاوتی از محصول خود برای هر یک هدف قرار دهد. نمونه ای از این نوشیدنی های انرژی زا V است که طیف وسیعی از محصولات از جمله: V معمولی، V بدون قند، V صفر، V دو اسپرسو (V-Energy., nd). معمولاً هنگام استفاده از این استراتژی بازاریابی، شناخت شرکت گسترش می‌یابد و خریدهای مکرر تقویت می‌شود و مشتریان محصولاتی را به دست می‌آورند که بیشتر متناسب با نیازهای آنها باشد. این استراتژی متأسفانه مقرون به صرفه نیست و شامل تحقیق و توسعه زیادی و همچنین طیف وسیعی از تبلیغات است که برای هر محصول خاص منحصر به فرد است. اگرچه این استراتژی اغلب فروش بیشتری نسبت به کسانی دارد که از استراتژی بازاریابی غیرمتمایز استفاده می کنند. هنگام در نظر گرفتن این استراتژی، باید افزایش فروش را در مقابل افزایش هزینه در نظر گرفت (کاتلر و همکاران، 2013).

بازاریابی متمرکز (نیچ) یک “استراتژی پوشش بازار است که در آن یک شرکت به دنبال سهم بزرگی از یک یا چند بازار فرعی است (کاتلر، و همکاران، 2013). این استراتژی شرکت ها را قادر می سازد تا بدون تولید انبوه، توزیع یا تبلیغات، موقعیتی قوی در بازار ایجاد کنند. این استراتژی معمولاً سودمند است زیرا رقابت زیادی را شامل نمی شود. یک کسب و کار می تواند دانش بیشتری از بخش متمایز خود به دست آورد، زیرا آنها بیشتر بر نیازهای بخش بندی ها و شهرتی که کسب می کند متمرکز هستند. بسیاری از کسب‌وکارهایی که از این استراتژی استفاده می‌کنند اکنون برای راه‌اندازی فروشگاه خود به وب روی می‌آورند، نه تنها به این دلیل که مقرون به صرفه است، بلکه به آنها امکان می‌دهد بیشتر شناخته شوند (کاتلر، و همکاران، 2013).

یک استراتژی بازاریابی خرد (محلی یا فردی) در مقایسه با یک استراتژی بازاریابی غیرمتمایز، بسیار محدود است. به طور کلی کسب و کاری که از این استراتژی استفاده می کند، محصول و برنامه بازاریابی خود را متناسب با نیازهای بخش ها و جایگاه های مختلف بازار تنظیم می کند. یک مثال خوب از این در صنعت املاک نشان داده شده است که هدف آن اغلب تعیین نوع خانه ای است که مشتری به دنبال آن است. بازاریابی خرد شامل بازاریابی محلی و فردی است. اغلب این استراتژی به دلیل سفارشی سازی و کمبود اقتصاد مقیاس می تواند پرهزینه باشد (کاتلر، و همکاران، 2013).

بازاریابی محلی عبارت است از “تطبیق برندها و تبلیغات بر اساس نیازها و خواسته های گروه های مشتریان محلی، شهرها، محله ها و حتی فروشگاه های خاص (کاتلر و همکاران، 2013). این نوع بازاریابی با مشکلاتی همراه است، به ویژه در مورد هزینه های تولید و بازاریابی، برآورده کردن الزامات مختلف برای هر مکان بازار و آشنایی با تصویر برند. فن آوری های جدید در حال توسعه و بازارهای تکه تکه شده به طور منظم از این موانع فراتر می روند (کاتلر و همکاران، 2013).

بازاریابی فردی به تطبیق کالاها و برنامه های بازاریابی، با خواسته های مورد نظر مشتریان اشاره دارد. نمونه‌ای از این کوکاکولا است که مشتریان را قادر می‌سازد تا قوطی‌های کوکای خود را شخصی‌سازی کنند و بتوانند نام یا متن انتخابی خود را روی بسته‌بندی قوطی چاپ کنند (Coca-Cola., nd). با وجود هزینه‌های اضافی برای کسب‌وکار، اجازه دادن به مشتری برای طراحی و ایجاد محصولی که می‌خواهد مطابق با نیازهای خود باشد، می‌تواند ارزش و وفاداری نسبت به کسب‌وکار ایجاد کند. همچنین راهی است که کسب و کار می تواند در برابر رقبای خود متمایز شود (کاتلر و همکاران، 2013).

استراتژی های دستیابی به بازارهای هدف

بازاریابان چهار استراتژی اساسی را برای جلب رضایت بازارهای هدف ترسیم کرده اند: بازاریابی تمایز نیافته یا بازاریابی انبوه، بازاریابی متمایز، بازاریابی متمرکز، و بازاریابی خرد/ بازاریابی تخصصی.بازاریابی انبوه یک استراتژی پوشش بازار است که در آن یک شرکت تصمیم می گیرد تفاوت های بخش بازار را نادیده بگیرد و با یک پیشنهاد به دنبال کل بازار باشد. نوعی بازاریابی (یا تلاش برای فروش از طریق متقاعد کردن) یک محصول به مخاطبان گسترده است.
ایده این است که پیامی پخش شود که به بیشترین تعداد ممکن برسد. به طور سنتی بازاریابی انبوه بر رادیو، تلویزیون و روزنامه ها به عنوان رسانه ای که برای دستیابی به این مخاطبان گسترده استفاده می شود، متمرکز شده است.برای تیم های فروش، یکی از راه های دستیابی به بازارهای هدف، بازاریابی مستقیم است. این کار با خرید پایگاه داده مصرف کننده بر اساس پروفایل های تقسیم بندی که شما تعریف کرده اید انجام می شود. این پایگاه داده معمولاً با مخاطبین مصرف کننده (به عنوان مثال ایمیل، شماره تلفن همراه، شماره خانه و غیره) همراه است. هنگام انجام تلاش‌های بازاریابی مستقیم، احتیاط توصیه می‌شود – قوانین بازاریابی مستقیم کشور مورد نظر را بررسی کنید.مخاطبان هدف از گروه های مختلفی تشکیل می شوند، به عنوان مثال: بزرگسالان، نوجوانان، کودکان، میانسالان، پیش دبستانی ها، مردان یا زنان.

برای بازاریابی موثر برای هر مخاطبی، ضروری است که با بازار هدف خود آشنا شوید. عادات، رفتارها، علایق و ناپسندهای آنها. بازارها از نظر اندازه، مجموعه، مقیاس جغرافیایی، محل، انواع جوامع و در انواع مختلف کالاهای فروخته شده متفاوت هستند. به دلیل تغییرات زیادی که در یک بازار گنجانده شده است، ضروری است، زیرا نمی توانید ترجیحات همه را برآورده کنید، دقیقاً بدانید که برای چه کسی بازاریابی می کنید.

برای اینکه بهتر با نکات و نکات افسانه بازار هدف تعیین شده خود آشنا شوید، باید یک تحلیل بازار تکمیل شود. تجزیه و تحلیل بازار یک بررسی مستند از یک بازار است که برای روشن کردن فعالیت های آماده سازی یک کسب و کار در مورد تصمیمات موجودی، خرید، گسترش نیروی کار/قرارداد، گسترش تسهیلات، خرید تجهیزات سرمایه ای، فعالیت های تبلیغاتی، بهبود عملیات روزانه و بسیاری از جنبه های دیگر استفاده می شود. .

برنامه ریزی استراتژیک و تقسیم بندی مخاطب هدف

سازمان های بازاریابی که یک برنامه استراتژیک را انجام می دهند باید از بازاریابی هدف در تصمیم گیری های خود استفاده کنند (Dibb & Simkin 1998). بازاریابی هدف نیز بخشی از فرآیند تقسیم بندی است، جایی که گروه هایی که نیازها و خواسته های یکسانی دارند به دسته های خاصی تقسیم می شوند. به گفته دیب و سیمکین (1998) فرآیند نهایی بازاریابی هدف، طراحی برنامه آمیخته بازاریابی است. ابزار آمیخته بازاریابی از چهار گروه بزرگ به نام 4 Ps تشکیل شده است: محصول، قیمت، مکان و تبلیغات (کاتلر و همکاران، 2014). استفاده از برنامه آمیخته بازاریابی داده ها و دانش کافی را برای استراتژی های بازاریابی مناسب برای دستیابی به مخاطبان هدف خاص فراهم می کند. استراتژی بازاریابی هدف می‌تواند بخش‌بندی باشد: تقسیم‌بندی بازار نشان‌دهنده تقسیم بازار به گروه‌های مجزا است که ممکن است به محصولات یا خدمات متفاوتی نیاز داشته باشند (کاتلر و همکاران، 2014). استفاده از استراتژی بخش‌بندی بازار می‌تواند به بازاریاب اجازه دهد تا شناخت کافی از ویژگی‌های مصرف‌کننده داشته باشد. آگاهی از متغیرهای جمعیت شناختی، جغرافیایی، روانشناختی و رفتاری مصرف کنندگان می تواند فرآیندهای بازاریابی مرتبط را قادر سازد تا مستقیماً به مخاطبان هدف دسترسی پیدا کنند.

جغرافیایی

تقسیم بندی جغرافیایی جذابیت بازاریاب برای مناطق جغرافیایی خاص مانند کشورها، مناطق، کشورها، شهرها یا محله ها است (کاتلر و همکاران، 2014). دانش خاص ترجیحات جغرافیایی به کسب و کارها و سازمان ها اجازه می دهد تا محصول خود را برای تخصیص به بازار خود اصلاح یا تغییر دهند (کاتلر و همکاران، 2014).

جمعیت شناختی

این امر بازار را به حوزه‌های جمعیتی مانند سن، چرخه زندگی، جنسیت، درآمد، شغل، تحصیلات، مذهب و ملیت تقسیم می‌کند (کاتلر و همکاران، 2014). برخی از شرکت‌ها محصولات و استراتژی‌های بازار متفاوتی را برای تخصیص به سنین و چرخه‌های عمر مختلف ارائه می‌کنند، شرکت‌های دیگر بر روی سن خاصی از گروه‌های چرخه عمر تمرکز می‌کنند. کاتلر و همکاران، (2014) به عنوان مثال بیان می کنند، خطوط کشتی کروز دیزنی در درجه اول بر خانواده هایی با فرزندان بزرگ یا کوچک متمرکز هستند و بیشتر مقاصد فعالیت هایی را برای کودکان و والدین ارائه می دهند. این نشان می دهد که شرکت خطوط کروز دیزنی بخش خاصی از بازار هدف خود را دارد که خانواده های دارای فرزند هستند.

روانشناختی

مشتریان ممکن است بر اساس طبقه اجتماعی، سبک زندگی یا ویژگی های شخصیتی طبقه بندی شوند (کاتلر و همکاران، 2014). به گفته کاتلر و همکاران فرادی که در یک منطقه جمعیتی یکسان هستند می توانند ویژگی های روانشناختی کاملاً متفاوتی داشته باشند. بازاریابان به طور کلی بازارهای هدف را به سبک زندگی مصرف کننده و طبقه اجتماعی آنها تقسیم می کنند. طبقه اجتماعی تأثیر زیادی بر ترجیحات اتومبیل، لباس، اثاثیه منزل، فعالیت های اوقات فراغت، عادت های مطالعه و خرده فروشان دارد.

رفتاری

مصرف کنندگان بر اساس دانش، نگرش و استفاده از محصول یا پاسخ به آن تقسیم می شوند. بازاریابان می توانند خریداران را بر اساس موقعیت زمانی که محصول را خرید یا استفاده کرده اند گروه بندی کنند. به عنوان مثال، کاتلر و همکاران.  پیشنهاد می‌کند که سفرهای هوایی با موقعیت‌های مربوط به تجارت، تعطیلات یا خانواده ایجاد می‌شوند. راه دیگری که بازاریابان می توانند خریداران را با استفاده از متغیرهای رفتاری گروه بندی کنند، وضعیت کاربر و نرخ استفاده است. آنها را می توان به غیر کاربر، کاربران سابق، کاربران بالقوه، اولین بار و کاربران عادی یک محصول تقسیم کرد (کاتلر و همکاران، 2014). نرخ استفاده تقسیم بندی به کاربران سبک، متوسط ​​و سنگین محصول است. طبق گفته کاتلر و همکاران  کاربران محصولات سنگین معمولاً درصد کمی از بازار را تشکیل می دهند اما درصد بالایی از کل مصرف را تشکیل می دهند. وضعیت وفاداری می تواند برای محصول یا خدمات یک بازاریاب بسیار مهم باشد. کاتلر و همکاران  بیان می کنند که دلیل افزایش وفاداری مشتری این است که “مشتریان وفادار نسبت به ایده های تغییر نام تجاری نسبت به قیمت گذاری حساس نیستند.”

آمیخته بازاریابی

برای درک تأثیرات بازاریابی بر بهبود مخاطب، باید اصول اولیه بازاریابی مشخص شود و نقشی که استراتژی های بازاریابی در ایجاد یک مخاطب هدف ایفا می کنند، بررسی شود. به گفته گالوین بازاریابی به سادگی فروش یا تبلیغ یک محصول یا خدمات به مشتری، مشتری یا مصرف کننده ای است که به محصول متمایز نیاز دارد. همچنین فرآیند برنامه‌ریزی و اجرای مفهوم، قیمت‌گذاری، ترویج و توزیع ایده‌ها، کالاها و خدمات برای ایجاد مبادلاتی است که مشتریان و سازمان‌ها را راضی می‌کند . علاوه بر تقسیم بندی، آمیخته بازاریابی یک استراتژی بازاریابی مهم برای تعیین دقیق مخاطبان هدف و بازار بیشتر برای آن مخاطب است. آمیخته بازاریابی شامل طراحی بسته بندی، قیمت گذاری محصول، توزیع محصول، و تبلیغ یا برقراری ارتباط در مورد محصول است. این فرآیندها به عنوان 4 P شناخته می شوند. استراتژی بازار و آمیخته بازاریابی فضایی را برای ایجاد ارزش برای مشتریان و ایجاد روابط سودآور با مشتری فراهم می کند. این روابط با مشتری می تواند ایده ای را ایجاد کند که دقیقاً چه مخاطب هدفی برای محصول خاص اعمال می شود، اگر تعداد کمی از مصرف کنندگان ویژگی های مشابهی داشته باشند و به دلایل رفتاری مشابه محصول را به طور مرتب خریداری کنند، بنابراین مخاطبان هدف ممکن است در آن دسته قرار بگیرند.

بازاریابی مستقیم

بازاریابی مستقیم، مصرف کنندگان فردی را هدف قرار می دهد تا هم به یک پاسخ فوری دست یابد و هم روابط پایدار با مصرف کننده را پرورش دهد . صنعت بازاریابی مستقیم سریعترین بخش در حال رشد ارتباطات بازاریابی بوده است. انواع مختلفی از بازاریابی مستقیم مانند پست مستقیم، تلفن، تلویزیون پاسخگوی مستقیم، ایمیل، اینترنت و ابزارهای دیگر برای ارتباط با مصرف کنندگان خاص وجود دارد . ایوانز، اومالی و پترسون  و کاتلر و همکاران.  همچنین قطره و نمونه بروشورها را نوعی بازاریابی مستقیم می دانند. با استفاده از این اشکال ارتباط مستقیم، مشتریان محصول یا خدمات اطلاعات شخصی، کارآمد و به راحتی در مورد محصول را دریافت خواهند کرد. این می تواند مشتری را برای خرید محصول یا خدمات تحت تاثیر قرار دهد. مسلماً این ساده ترین و مستقیم ترین فرآیند برای دستیابی به مخاطب هدف مناسب است .

استراتژی های ارتباطی

کانال های ارتباطی بازاریابی دستخوش تغییرات عظیمی شده اند و از تبلیغات سنتی بازار انبوه مانند تلویزیون و رادیو دور شده اند. این به دلیل پیشرفت در فناوری و عصر اینترنت است که کانال های ارتباطی کاملاً جدیدی مانند تبلیغات وب، رسانه های اجتماعی و وبلاگ ها را توسعه می دهد. بسیاری از کسب‌وکارها مانند کوکاکولا از طریق این کانال‌های رسانه‌ای مدرن با مخاطبان هدف خود درگیر می‌شوند و ارتباط دو طرفه را از برند به مصرف‌کننده و مصرف‌کننده به برند باز می‌کنند. این رویکرد از طریق وسایل نقلیه رسانه‌های اجتماعی، که مشتریان به طور فزاینده‌ای محتوای و اطلاعات برند را پیدا می‌کنند، دنبال‌کنندگان برند را ایجاد می‌کند. با افزایش تعامل با مخاطبان هدف، کسب و کارها این فرصت را دارند که ارزش ویژه برند را از طریق رسانه های سنتی و رسانه های اجتماعی افزایش دهند .

ارتباطات سنتی با مخاطب هدف

وسایل نقلیه رسانه‌ای سنتی مانند تلویزیون، رادیو و مطبوعات برای سال‌ها توسط بازاریاب‌ها مورد استفاده قرار گرفته‌اند، اما در تلاش برای دستیابی به مخاطبان هدف، محدودیت‌هایی دارند. مزیتی که رسانه های سنتی به کسب و کارها می دهند، توانایی دستیابی به مخاطبان زیادی است. این نوع بازاریابی معمولاً به عنوان بازاریابی انبوه شناخته می شود و 70 درصد از هزینه های رسانه ای در سال 2013 را به خود اختصاص داده است . این وسایل رسانه ای برای تلاش یک برند برای مرتبط ماندن یا ایجاد آگاهی از برند در بازار انبوهی که با آن ارتباط برقرار می کند، مناسب ترند . اگرچه رسانه‌های سنتی در ایجاد آگاهی از برند مؤثر هستند، اما در بازار امروز مشتریان بیشتری آنلاین هستند و همزمان در بیش از یک کانال رسانه‌ای درگیر هستند. رسانه‌های سنتی نمی‌توانند به طور موثر این مصرف‌کننده را در جایی که یک رویکرد بازاریابی همه‌کانالی مورد نیاز است هدف قرار دهند (Brynjolfsson، 2013). رسانه‌های سنتی برای کسب‌وکارهای کوچک‌تر با توانایی محدود برای بازاریابی برای مخاطبان هدف، گران قیمت در نظر گرفته می‌شوند. این رویکرد بازاریابی انبوه به طور گسترده به بازار پیام خدمت می کند نه عمیقاً با مخاطبان مورد نظر (برون، شوئن مولر و شافر، 2012، ص 781-782). برای دستیابی موثر به مخاطبان هدف امروزی، رسانه های سنتی مانند تبلیغات تلویزیونی باید در یک کمپین ارتباطات بازاریابی یکپارچه به جای تنها وسیله رسانه ای برای ارائه پیام یک نام تجاری اجرا شوند (هویر، مکینیس و پیترز، 2013، ص 3-7).

ارتباطات آنلاین با مخاطب هدف

بازاریابان می توانند از رسانه های آنلاین برای دستیابی بهتر به مخاطبان هدف خود استفاده کنند. هنگامی که بازاریابان بخش‌های بازار هدف خود را درک کنند، می‌توانند پیام بازاریابی مناسب برای مخاطبان هدف تولید کنند. برقراری ارتباط با مصرف کنندگان از طریق ابزارهایی مانند بنرهای وب، رسانه های اجتماعی و ایمیل، امکان هدف گیری مستقیم مصرف کننده را فراهم می کند. این یک پیام سفارشی را به مصرف کننده ای ارائه می دهد که قبلاً درگیر و علاقه مند به ارائه است. نمونه ای از این بازاریابی مجدد است که به تبلیغ کنندگان اجازه می دهد تا تاریخچه وب مصرف کننده را ببینند و آنها را به صورت آنلاین ردیابی کنند تا ببینند دقیقاً از کدام وب سایت ها بازدید کرده اند. سپس بازاریاب شانس دومی برای نشان دادن یک محصول مرتبط از وب سایتی که قبلاً بازدید کرده بود را به مصرف کننده می دهد، که مصرف کننده قبلاً آن را رد کرده بود.

رسانه های اجتماعی مانند توییتر، اسنپ چت کشف، اینستاگرام، یوتیوب و فیس بوک امکان ارتباط دو طرفه بین کسب و کار و مصرف کننده را فراهم می کنند که با رسانه های سنتی امکان پذیر نیست. این ارتباط هم برای کسب و کار با استفاده از رسانه های اجتماعی به عنوان یک ابزار و هم برای مصرف کننده مفید است، زیرا آنها می توانند روابط معناداری با کسب و کار و سایر مصرف کنندگان ایجاد کنند و جامعه ای پیرامون برند ایجاد کنند. این جامعه می تواند بینش های جدیدی برای کسب و کار، شناسایی مشکلات و ارائه راه حل ها از طریق تعاملات اجتماعی ارائه دهد (Tsimonis & Dimitriadis, 2014, p. 328-330). هنگامی که کسب و کارها دارای یک پلت فرم اجتماعی موفق هستند که یک جامعه تعاملی حول یک نام تجاری ایجاد می کند، باعث ایجاد روابط بهتر می شود که تصویر برند و ارزش ویژه برند مبتنی بر مصرف کننده را بهبود می بخشد.

بازاریابان همچنین می توانند از رسانه های آنلاین برای هدف قرار دادن جوامع از قبل موجود با معرفی رهبران کلیدی در آن جوامع به محصول یا خدمات خود استفاده کنند، به این امید که آنها نیز به نوبه خود پیروان خود را با محصول آشنا کنند.

قدرت اقناع مخاطب هدف

نقشی که تأثیر اجتماعی و متقاعدسازی ایفا می کند، تأکید قابل توجهی بر مخاطبان هدف، و چگونگی گسترش پیام در جامعه دارد. نحوه انتقال این پیام ها به مخاطبان هدف، نقش کلیدی متناسب با مخاطب هدف برای شروع پردازش عمیق یا سطحی، از استفاده از بهترین مسیر تا متقاعدسازی، ایفا می کند. فرآیند تجزیه و تحلیل مخاطبان هدف، نیازمند حجم عظیمی از کار است تا ویژگی‌های مخاطبان هدف گسترده را شناسایی کرده و این مخاطبان را در چند بعد اصلاح کند. انطباق خاص مخاطب هدف با هدف عملیات روانشناختی حمایتی مطلوب، محصول کار سخت، عمدتاً در مرحله تجزیه و تحلیل مخاطب هدف فرآیند تأثیر است، این امر اهمیت این نقش را برای عملیات کلی تأیید می‌کند که تصمیم‌گیرندگان را قادر می‌سازد تا دستاوردهای اساسی داشته باشند.